یکشنبه، دی ۱۰

صدام بي صدام

دكتر سين مي گفت: بعد از تصويب قطعنامه ي 598 و پايان رسمي جنگ ايران و عراق، صدام اعلام كرد ما در جنگ پيروز شديم و متجاوزين ايراني رو كه به خاك ما وارد شده بودند تا خطوط مرزي شان عقب رانديم و تا يك هفته اعلام جشن و سرور و پايكوبي كرد. ولي از اين طرف، ايرانيان جام زهر نوشيدند و غصه خوردند كه چرا... ولي بعد از چند وقت كه ديدند عراقي ها جشن گرفتند، گفتند كه نخير! شما بازنده بوديد و ما برنده شديم و در ايران هم جشن پيروزي -نه در آن شكل و شمايل عراقي ها ولي به هر حال- اعلام شد و با بيان اينكه ما هيچگاه چشم طمعي به خاك همسايگانمان نداشتيم و هدفمان از جنگ تحميلي هم تنها بيرون راندن دشمنان بعثي از خاك كشورمان بود، پايان جنگ را با دستيابي كامل به تمامي اهداف، موفقيت آميز و پيروزمندانه خواندند.
ديروز صدام را اعدام كردند. در فرهنگ و اصالتمان هست كه پشت هر رفته اي چه خوب و چه بد ‹خدابيامرزي› بگوييم. خدا از سر تقصيراتش بگذرد.
اهل فن و آلودگان به سياست اما به ديده ي شك به اين منظره نگريستند كه چه تضميني است شخص معدوم همان صدام حسين و نه يكي از مشابهان بسيارش باشيد؟ كسي دليل موثقي دارد؟

پ.ن.

يادم مياد بچه كه بوديم و توي دعواها و بازي هاي مدرسه، وقتي از دهنمون يه فحش آبدار درميومد و طرف داغ ميكرد و ميگفت با كي بودي؟ فوري مي گفتيم «با صدام!» بچه هاي امروزي ديگر كسي رو براي نجات خودشون ندارن!

۲ نظر:

Mrs. Teacher گفت...

قبول! کامنتی که گذاشتی قبول
منم اون موقع حالم سه نقطه بود
یه کمی قهوه ای بودم گلاب به روت
بماند
*
خب خدا وکیلی بس که این مدته ترنس بازی کردم منم امروز صبحی یه اپسیلون (با کپی رایت) به ذهنم افتاد که این همونه؟
ولی خب، اصلاً نتونستم تماشا کنم که طناب به گردنش میندازن. من جنگ و سختیهاش رو خوب یادمه ولی نمی تونم همه کاسه کوزه ها رو سر یه نفر (هزاری هم ملعون و مجنون) بندازم و از مرگش شادی کنم!

holmes گفت...

ممنون از کامنتت...آره از تی وی فیلم اعدام رو دیدم.