شنبه، دی ۹

زور كي بيشتره؟

پس از تصويب دو فوريت طرح برگرداندن ساعت كار بانكها در مجلس شوراي اسلامي، وزير كشور در خبرها چنين شرح داد كه در جلسه ي اخير هيئت دولت (پس از تصويب مجلس)، تصميم بر آن بود كه در مورد ساعت كاري بانكها تصميم بگيريم ولي پيش از طرح موضوع جناب آقاي رئيس جمهور گفتند به احترام مجلس و نمايندگان مردم ما در اين مورد تصميمي نمي گيريم و به دستور مجلس عمل مي كنيم. خود آقاي وزير از جمله مدافعان سرسخت اين طرح هستند و در بيان مطالبشان طعنه اي كمرنگ نمايان بود ولي ناخوشنودي خير.
امروز در خبرها شنيدم كه شوراي نگهبان با طرح مجلس با استناد به قانوني مبني بر عدم دخالت مجلس در امور دولت، مخالفت كرده است و از آن طرف هم هيئت دولت بنابر نظرات كارشناسان ساعت كاري بانكها را مفيد و مثمرثمر دانسته و طرح سه ماهه ي خويش را كه از ابتداي مهر آغاز و سررسيد آن دي ماه بود، براي سه ماه ديگر نيز تمديد كرد.
كل اين اتفاقات در يك پنجشنبه و جمعه رخ داد و از اين انديشه ام ويرش گرفت كه اين بندگان خدا چرا جمعه ها را ديگر كار مي كنند؟ مردم راضي به اين همه زحمت نيستند! و بعد به نوبه خويش لازم دانست ضمن تشكر از شوراي محترم نگهبان و هيئت محترم دولت علي الخصوص شخص رياست جمهور به خاطر تلاش صادقانه و خدمت بي وقفه شان به مردم حتي در تعطيلات آخر هفته، اتحاد و همدلي نهادهاي بالاسري تصميم گيري و اجرايي كشور را تحسين و تمجيد نمايد.
از طرف ديگر ويرش بالا گرفت كه مگر وزير كشور نفرمود كه هيئت دولت قصد تصميم گيري در اين مورد را ندارد؟
ويرش بالاتر گرفت كه بابا چه دولت مقتدري داريم كه انگار آنقدر از خودش و كارش مطمئن بود كه لازم ندانست در برابر مجلسيان حتي موضع مخالف كوچكي بگيرد و انگار كه بچه اي را بگويد «خب بابا جون! هرچي تو بگي!» با خيالي آسوده از سرانجام ماجرا، نشست و گذاشت تا ديگران دنباله ي بازي را بگردانند و آخر سر با احترام والا و ادعاي اينكه ما كه گفتيم هرچه مجلس بگويد ولي خب خيرخواهان و آگاهان مملكت اينطور صلاح نديدند كار خودشان را بكنند.
ويرش داغ كرد كه مگر نه اينكه همه ناراضي، مردم و نمايندگان مردم ناراضي پس اين قانون براي رضايت كيست؟ هيئت دولت و شوراي نگهبان؟
ويرش سر به فلك زد كه تا كي بايد چوب تصميم گيريهاي اينچنيني را بخوريم؟ هر روز دست كم ده دقيقه و گاها تا چهل دقيقه براي عبور از معبري بيست سي متري در بزرگراه چمران كه قبلا چراغ قرمزي سه دقيقه اي داشت در طرح اصلاح هندسي شده ي شهردار سابق معطل مي شويم. اگر دقت كرده باشيد، بعضي قسمتهاي بزرگراه به لطف اصلاحات هندسي لاغر شده و تنها دو لاين كامل براي عبور و مرور دارد و حيران كه معبري دو لاينه هم مي تواند بزرگراه محسوب شود؟
وير انديشه ام را با سطل آب يخي خنك كردم كه چه پرحرفي مي كني؟ كلي كار بانكي دارم كه باز هم ناانجام خواهد ماند!

پ.ن
قرار بود ببينيم زور دموكراسي پارلماني بيشتر است يا زور دموكراسي دولتي. حال مشخص شد كه زور دموكراسي دولتي به پشتوانه ي زور دموكراسي نگهبان و زور داداش بزرگتر و پسر خاله و بچه محلها خيلي خيلي بيشتر است، آنقدر كه نيازي به سرشاخ شدن با دموكراسي پارلماني را براي خود افت مي داند!

پ.پ.ن
گويا صدام اعدام شد! آن هم در روز عيد قربان (به تقويم اعرابي)! تقارن جالبي است! نيست؟

هیچ نظری موجود نیست: